◕‿◕ نیم سالگی پسرکم ◕‿◕
سلام گلدونه نعنا پونه مامان. خوبی دردت به جونم؟؟؟
ایلیای من چقدر زود گذشت این روزا.اصلا باورم نمیه ٦ ماه میشه که تورو دارم. باورم نمیشه که ٦ماهه که با اومدن تو افتخار مادر بودن نصیبم شده.اینقدر پسر خوب و شیرینی هستی که هیچ اذیتی برام نداری.خدا رو شکر که اینقدر ارومی.به روی همه لبخند میزنی و همه عاشق این خوشرویی تو هستن.خدا نکنه کسی لباس بیرون تنش باشه چنان ملتمسانه نگاش میکنی که بدون شک طرف مجبور میشه تسلیم بشهو بغلت کنه و حتی شده تا سر کوچه هم ببرتت.تو خونه همش با خودت مشغولی.
گلم امروز واکسنتو زدیم و یکمی بی قراری. دلم اتیش گرفت بهت واکسن زدن گریه ای کردیکه نگو.الانم که همش اشک میریزی و منم با تو دارم اشک میریزم و دلم کباب شده واست. همش فقط میخوای ... رو تو دهنت نگه داری و اصلا نمیخوریش. پستونکت رو هم پرت میکنی اونور و دوباره من میدمش بهت تا اروم باشی گلم. همش دستاتو باز میکنی که بغلت کنیمولی بخاطر درد پای کوچولوت اینکارو نمیکنیم.
ایلیا از داشتنت خیلی خوشحالم. خیلی حس شیرینیه بودن با تو.برام بمون مامانی.خودم همه درد و بالاهاتو به جونم میخرم.