ایلیاایلیا، تا این لحظه: 12 سال و 24 روز سن داره

بز بز قندی مامان مریمــ و بابا رهامـــ

◕‿◕ فدات بشم که سر کارم نزاشتی ایندفعه!!! ◕‿◕

1390/6/17 12:58
746 بازدید
اشتراک گذاری

سلام خوشگل قشنگ ١٧ میلی متری مامان.

خوبی جیگر طلا با اون قلف خوشملت؟؟؟شکلکـــ های آینـــ ـ ـاز

بگردم نی نی نازمو که مامانشو این دفعه خوشحال کرد.شکلکـــ های آینـــ ـ ـاز

دردت به جونم مامانی. دیروز رفتم سونو دکتر فرزانه. یکی از دوستای گل مامان به اسم خاله سمیر با زور برای مامانی تونسته بود واسه ١٦ شهریور وقت بگیره. منم ٨.١٥ اونجا بودم و دکتر نیومده بود. پذیرش شدم و شروع کردم به صلوات فرستادن. بابایی هم اس ام اس داد ببینه رفتم سونو یا نه؟ گفتم بهش که نوبتم نشده. بعدم عمه فریبا ساعت ٨.٣٠ اس ام اس داد بهش گفتم که معلوم نیست کی برم وقتی اومدم خبر میدم و دوباره تسبیحمو برداشتم و اولین صلوات که فرستادم خانوم منشی گفت مامانی بفرمایید سونو ١.

منم پریدم رفتم تو اتاق. کیفمو آویزون کردم و دراز کشیدم رو تخت. دکی اومد ژل زد به دلم و بعد چند تا دکمه از دستگاه سونو رو فشار داد و اون سری دستگاه رو یه بار به چپ برد و بعد به راست و بعد میخواست ببره به سمت چپ که یهو وسط ثابت موند. شکلکـــ های آینـــ ـ ـاز روی سقف یه تلویزیون بود که منم میتونستم سونو رو ببینم که من یهو دیدم با این حرکت دکتر یه قسمتی از صفحه سونو قرمز و آبی شد. باخودم گفتم اینم شانس منه! اومدم یه جای مجهز حالا دستگاهشونم خراب شد. شکلکـــ های آینـــ ـ ـاز   یهو دیدم پایین تلویزیون یه خط های قرمزی مثل ضربان قلب نشون میده و همون لحظه دکتر صدای قلب نازتو پخش کرد. اینقدر محکم میزد که صداش کل اتاق رو پر کرده بود. اشکم میومد بدون اراده خودم و میلرزیدم. لرزشم و تکون خوردن بدنم اینقدر زیاد بود که حتی دکتر فهمید و بهم گفت یک لحظه تکون نخور. چند دقیقه دیگه سونو کرد و دوباره صدای شیرین قلبتو گزاشت برام و منم با جونو دل گوش میدادم. بعدم گفت چند تا عکس انداخت و گفت تمومه و بلند شو. بعدم من رفتم خونه مامان منیژ و کلی با عمه فریبا و خاله مرجان و مامان منیژ راجع به شما صحبت کردیم.

دست از پا نمیشناختم ولی یکمم ناراحت بودم. راستش دلم بخاطر بابایی غصه داشت.  خیلی دلش میخواست صدای قلبتو بشنوه ولی سرکار بود و نتونست بیاد. منم میخواستم صدای قلبتو ضبط کنم ولی دست تنها بودم و نمیشد.

خلاصه از اتاق اومدم بیرون و اولین کاری که کردم به بابایی اس ام اس دادم. براش نوشتم:

"سلام بابایی. من یه قلبی داشتم عین گنگیش میزد!"

و بابایی بلافاصله جواب داد:

"الهی فدای قلبت بشم من!"

بعدم به عمه فریبا اس ام اس داد و بعدم خاله مرجان زنگ زد. خلاصه همه خوشحال شدن.

عزیز دل مامان این سونو خیلی کارش دقیق هست و تو جواب سونو نوشته همه چیز طبیعیه و شما اوایل هفته ٨ هستی. یعنی گل مامان وارد ٣ ماهگی شده. مبارک باشه. ایشالا ٣٠ سالگیتو ببینم مادر.

نمیدونم خیلی دلم پیش بابایی هستش باید یه جور خوشحالش کنم. آخر این مطلبم جواب سونوتو میزارم و اینکه وقتی بابایی اومد عکس سونو رو هم میزاریم.

خیلی دوست دارم نفس کوچولو.

fetal ultrasonography show a single"

 سونوگرافی جنینی نشان میدهد یک

normal intrauterine gestational sac

ساک حاملگی درون رحمی نرمال

containing a normal fetus with clear hear beats.

شامل یک جنین با ضربان قلب واضح است.

uterine walls are normal and measured

دیواره های رحمی نرمال هستند و

length of the cervical canal is 6 cm.

وطول شمرده شده کانال سرویکس 6 س م است.

there is no abnormal pelvic mass and

هیچ توده لگنی غیرعادی وجود ندارد و

both ovaries are intact.

هر 2 لوله تخمدان سالم هستند."

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)

shiva
17 شهریور 90 15:42
سلام مریم جونم...به شما و اقا رهام تبریک میگمنی نی به دنیا اومد شیرینیش یادتون نره ها...راستی واقعا ببخشید من ادرس این وبو نمیدونستم...مرجان جون تازه به من گفته خلاصه واسه این که خیلی دیر اومدم شرمنده ام ببخشید عزیزم
خاله مرجان
17 شهریور 90 22:16
من فداي خودتوقلب. از جايزه هايي كه واست خريدم خوشت اومد؟؟ببخش زياد نميتونم بنويسم واست منم آپم
خاله الی
18 شهریور 90 20:12
سلام خاله جون خوبی خوش حالم دیگه مامان اذیت نکردی ولی تامی تونی خاله مرجان اذیت کن من پشتتم خاله شوخی کردم خاله جون اونم اذیت نکن بچه خوبی باش
خاله......شفق
19 شهریور 90 20:32
سلام خاله قربون قلبت بشم چه عجب نرفتی شیطونی عسیسم بگو برات قاقالیلی چی بخرم عسیسم
خاله الی
20 شهریور 90 10:04
سلام خاله جون من اپم زودبیا