◕‿◕ اولین عید فطر نی نی قشنگم مبارک باشه! ◕‿◕
سلام نفس مامانی. خوبی شما عزیزکم.
گلم اولین عید فطرت مبارک باشه. دعاهات تو ماه رمضون قبول باشه.
الهی بگردم عزیزمو. ببخشید امروز صبح سر نماز اذیت شدی. بخدا مامانی سعی میکرد زیاد بهت فشار نیاره ولی دلمم نیومد که اولین نماز اولین عید فطرت رو نخونیم با هم دیگه.
گلم مامانی برای اینکه شما اذیت نشی و اینکه خودمم نمیتونستم برم مسجد تو خونه با تلویزیون نماز رو خوندیم. کلی سر قنوت ها اشک ریختم.
سر جانمازم نشستم و یاسین امروزم واست خوندم.
مامانی امروز یه چیزی خیلی اشکمو در اورد. خونه خدا رو نشون میداد. همه دورش میچرخیدن و منم همینجور اشکم میومد. خیلی دلم میخواست منم بتونم برم ولی نشد که برم. ایشالا خدا هرچی زودتر روزیمون کنه.
مامانی خاله مرجان هم میخواد بره مکه. بابا بزرگ و مامان منیژ و عمه فریبا و آقاجونم میرن. همه با هم میخوان برن. اینا که برن میگم دعا کنن برای من. به خاله مرجان میگم به یاد منم باشع حتی شده ١ بار. از خدا بخواد که چشم انتظاری منم سر برسه.
خلاصه مامانی امروز با یه حال خاصی نماز رو خوندم و دعا کردم و سلامتی شما و بابایی رو از خدا خواستم.
مامانی هم یکم تهوعش بیشتر شده و دیروز اصلا حالش خوب نبود.