ایلیاایلیا، تا این لحظه: 12 سال و 19 روز سن داره

بز بز قندی مامان مریمــ و بابا رهامـــ

◕‿◕ هورا پسرم یک ساله و نیمه شد ◕‿◕

سلام نفس مادررررررر. مبارکت باشه ١٨ ماهگییی.   مبارکه ١٢ دندونه شدنتتتت.   ایلیا خیلی دوست دارم اصلا باورم نمیشه من یه پسر ١٨ ماهه دارم. حس این روزام جالبه چون یکم عجیبه. باورم نمیشه یه پسر ناز و خوشگل و باهوش دارم که یک سالو نیمشه. خیلی خدارو شاکرم که بعد از عملت اینقدر سالمی و مشکلی نداری اصلااا. فردا میبرمت پیش خاله نوشی تا واکسنتو بزنیم. ایشالا تا وقت مدرسه واکسن نداری بعدش. ایلیا خیلی مردی با همه کوچیکیت.     یه چند تا عکس از امروزت برات میزارم تو ادامه مطلب ببینش.     ببین چه خوشملی برا مامان میخندی نازمممم.         ...
21 مهر 1392

◕‿◕ ایلیا و رفتن به برج میلاد ◕‿◕

جمعه قبلی رفته بودیم برج میلاد اینم عکسات گل پسر.   اینجا داشتیم میرفتیم به طرف خود برج.         بقیه عکساتو توادامه مطلب گذاشتم زندگیم....         ایلیا  در هوا     اب بازی میبینی       محوطه طبقه فوقانی برج کنار پرچم ها       بازم طبقه اخری کنار ماکت ها       محوطه بیرونی طبقه اخر     اینجا بعد از امدن از برج میلاد هست داریم میریم باغ پونک رستوران. نمیدونم چه اتفاقایی افتاده چون  با ما نیومدی و تو ماشین بابایی بودی. عکسارو هم خاله ا...
16 مهر 1392

◕‿◕ روز کودک مبارک ◕‿◕

کودک نو پای من پسر پر شور هیجان من اگر هر روز رو هم به نام تو گل خوشبو نامگذاری کنن کمه با سراپای وجودم عاشقتم و سلامتی و خوشبختیتو از خدا میخوام زمانی که سرمو تو دستات میگیری تا پیشونیمو ببوسی حس میکنم بهترین مادر دنیام که تو این کارو با من میکنی ومیزاری صاحب این حس باشم و همون لحظه جز دعا برای منتظرا و سلامتی و خوشبختب تو هیچی نمیتونم بگم برای من باش تا از کودکیت لذت ببرم   روزت مبارک پسرم ...
16 مهر 1392

◕‿◕ پاییز اومد هورااااااااا ◕‿◕

سلام عشق و نفس مامان جونم به جونت بنده هاااااا عزیز طلای مامان اولین روز پاییزم رسیددددد.   اومدم ازت عکس گرفتم داشتی تی وی بابا اسفنجی میدیدی. تازه از روز اخرتابستونتم عکس انداختمممم. با صورتی شکلاتیییییی...   خبر دیگه اینکه ٣تا دندون کرسی در اوردی و ١١ دندونه شدیی. غذا خوردنت بهتر شد با این دندون جدیدا چون راحت تر میجوی.     بعذاً نوشت ١: مجبورم عکس هارو بعدا بزارم مامانم الان اپلود نمیشه. بعداًنوشت٢ : بالاخره شد اپلود کنم.   آخرین روز تابستان   اینجا فلاش خورد تو چشمت و توهم بستیشون.     اینجا هم کا از دهنت پیداستتتت دنت خوردی مالیدی همه جاشششش.دندوناتم پید...
1 مهر 1392

◕‿◕ مامان امیر عباس عزیز ◕‿◕

سلام پسرم اومدم از اول پاییز بارت بگم ولیییییییییییییی   ترجیح دادم یه کار اورژانسی رو انجام بدم   مامان امیر عباس عزیزمممممممممممممممم   لطفا با کلمه رمز بیماری که برام تو پیغام نوشته بودی به این ادرس میل بزن هر روز چک میکنمممم   چون ازتون هیچ ادرسی ندارمممممم   email_nana@yahoo.com ...
1 مهر 1392

◕‿◕ چیکارا میکنی مامانم ◕‿◕

سلام عشق مامان مریممممم. حالت خوبه عزیزم؟ عزیز مامان این روزا چقدر شیرین شدی. یکم سرما خوردی زودی بردمت دکتر الان خیلی بهتری گوش شیطون کر و زود رو به راه شدی.   تازه چند وقتیم هست یه دندون کرسی در اوردی و ٩ دندونه شدی . مبارکت باشه. دیروز یه صحنه ازت دیدم نشد شکارش کنم ولی خب شاخ در اوردم این هوا. از پله دستشویی پریدی پایین. دیگه اینکه یه سفر خیلی خوب در پیش داریم. انشاالله امام رضا طلبیده تورو ببرم پابوسش. وقتایی که میریم خونه مامانیا و باباییات خیلی شادی و همش باهاشون بازی میکنی. طوریکه میای خونه از خواب غش میری. همش تو خونه در حال رفتنی خسته نمیشی مامان! معنی بالا و پایین رو میدونی. هر کلمه ای بهت میگم چیزی ...
14 شهريور 1392

◕‿◕ بازی بعضی روزات ◕‿◕

سلام پسر لطیفممم. خوبی ناز گلکم؟؟؟ درد و بلاهات به سرم. آخه مامانی گلم اینجا چه جای بازیه... عکسا خودش واضح و گویاست           البته الانه وارد تر شدی خودت میری توش قدم میزنی و پیاز سیب زمینی جا به جا میکنی. ...
29 مرداد 1392